چهارشنبه، بهمن ۱۳، ۱۳۹۵

منچستر کنار دریا



منچستر کنار دریا (کنت لونرگان، 2016)
ستاره: ** (از پنج)



چگونه فلاش‌بک(ها) و تکرار نماهایی مشخص می‌تواند جانِ فیلم را در بند ‌کشد: لی چندلر در اتاق وکیل خانوادگی‌شان با خواندنِ وصیت‌نامه برادرش با پیشنهاد غیرمنتظره‌ی سرپرستی برادرزاده‌اش مواجه می‌شود. خواسته‌ای که خلافِ گوشه‌گیریِ خودخواسته‌اش بعد از مرگ فرزندانش است. اتفاقی تلخ که منجر به جدایی از همسرش و ترک دیار خانوادگی شده، و هنوز پس از سال‌ها او را به‌عنوان مقصر اصلی در خاطره‌ی شهر منچستر ثبت کرده است. برای همین لی نمی‌تواند یا نمی‌خواهد این کلمات تحمیل‌شده در وصیت‌نامه را بپذیرد. حیرت‌زده رویش را می‌گرداند، و خیره می‌شود به قاب پنجره‌ی اتاق که شاخ‌و برگ خشک درختان را در چشم‌اندازی برفی به‌تصویر می‌کشد. گفته‌ای از وکیل اما حواس لی را به درون اتاق می‌کشاند: «فکر می‌کردم چندسال گذشته رو تو این شهر زیاد گذرونده باشی؟» این خط اصلی منچستر کنار دریا است: جدال درونیِ مردی وامانده، گریزان از گذشته که دوباره اسیر وادیِ مسئولیت‌پذیری می‌شود. اما لونرگان این خط روایی را در وضوح و آشکارگی تمام می‌خواهد برای همین مکالمه‌ی لی و وکیل را بهانه‌ای برای ورود به کارزارِ نمایشِ تمام آن‌چیزی می‌کند که شاید درونِ لی تقاضایِ پنهان کردنشان را می‌کرد: فصلی مونتاژی که همچون کپسولی فشرده تمام آن شب فاجعه‌یِ از دست دادنِ فرزندانش را در دلِ موسیقی آداجیوی آلبینونی به‌تصویر می‌کشد. سکانس/فلاش‌بکی ده دقیقه‌ای که حتی پس از ترکِ اتاق وکیل توسط لی ادامه یافته، و نمونه‌ای می‌شود از تمام آن فاصله‌‌ای که میانِ خواسته‌های شخصیت فیلم (لی) و کارگردان(لونرگان) ایجاد می‌شود. اتفاقی که در تجربه‌ی قبلیِ لونرگان، مارگارت 2011 منجر به هر چه درونی‌کردنِ مسئله فاجعه/مسولیت‌پذیری در مسیر خودآگاهی شخصیت می‌شد، اینجا اسیر آشکارسازی‌های لونرگان می‌شود تا جایی‌که فراموش نمی‌کند در پایانِ این فصل طولانی حتی پس از فهمیدن تمام دغدغه‌های درونی لی توسط مخاطب به آن قاب پنجره‌ی اتاق وکیل بازگردد: بازگشتی دوباره به نمای آغازین (که بار اول نقطه‌دید لی بود و این بار نقطه دید کارگردان) که قرار است تکمیل‌کننده‌ی چرخه‌ی دهشتنکاکِ یک فاجعه باشد اما تبدیل به راهی می‌شود برای اصرار و علاقه‌ی دوچندانِ لونرگان به ایجاد لحنی شاعرانه و به‌نوعی نقطه‌گذاری از پیش‌تعیین‌شده‌ی یک اتفاق.   

هیچ نظری موجود نیست: