آکادمی الهگان (خوزه لوییس گوئرین، 2015)
ستاره: ****
آبلارِ فیلسوف در یکی از غریبترین افسانههای عاشقانه اما
واقعیِ تاریخْ دربارهی معشوقش هِلوییز میگوید: «آراسته بود به همهی دلفریبیها!»
و این همان دریچهی الهامبخش فهمیدنِ «زنانگی» است در آخرین فیلمِ فیلمساز
اسپانیایی، خوزه لوییز گوئرین بهنام «آکادمیِ الهگان» (2015). نگاهی که در
دوربینِ آرام گوئرین «حیرت» تولید میکند تا چیزی را میان شوق اندامها و کلماتِ آدمها،
میان بازیِ واقعیت و تصویر کشف کند. ماموریتی که به رافائل پینتو استاد دانشکاهِ
بارسلونا داده میشود تا در کلاس درسش با تصویر کردنِ زنانِ امروز در الهگان تاریخِ
ادبیات با بیانِ تفاوتهایِ یک زن و یک الهه، نقشی فعال به آنها ببخشد: از تصویر
بئاتریسِ دانته گرفته تا مجمسمههای زنانهی پیگمالیون. کاری که از نگاه همسرِ
رافائل خطابهای پُراندرز است، و در قاب دوربینِ گوئرین ایدههایی هستند که
«تردید» را فرامیخواند: در دوربینِ گوشهنشین
اما نظارهگرش در کلاس، و در قابهای کنجکاو و چشمچرانش در خانه، کافه و خیابان.
آیا این به چنگ آوردنِ همان احساسی نیست که گوئرین در «فاصله(ها)» میخواهد؟ فاصلهای
که گویی تصاویر مستندگونهی فیلم را به کلمات پرشور آدمها پیوند میزند: «کشف
فعالانهی شور درونیِ آدمیْ نه فقط با عقل که با احساس.» رافائل درون ماشین به
شاگردش میگوید. و در این میان، سکتهی قابهای تیرهی گوئرین در تدوین است که
مدام میان این گفتگوی دونفره وقفه ایجاد کرده، و انگار دعوتمان میکند به دیدنِ
بافاصلهی این احساس: گویی کلمات عمیقتر از آن شوری هستند که بدنها میتوانند
به یکدیگر تقدیم کنند. و این شاید شکلی دیگر از ترجیح گوئرین در استفاده از ترکیب
چیدمان موقعیت(ها) (mise-en-situation) بهجای چیدمانِ صحنهها (mise-en-scène) در
توصیف شیوهی کاریش باشد: طریقهای برای کشف واقعیتهای ناگفتهی پشت کلمات.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر