پنجشنبه، تیر ۲۰، ۱۳۹۲

تک افتاده و منزوی : حرکت بر مدار "تری" اَزِیزِل جیکوبز



شاید بهتر باشد مواجهه ی با این فیلم را با طرح یک سوال آغاز کنیم : مهمترین جنبه ای که اهمیت این فیلم را به خوبی بیان می کند چیست ؟ پاسخ این است : شخصیت های بکر وتازه ای که سینما کمتر بدین شکل و با این ویژگی های خاص و البته ملموس به خود دیده است . آیا این دست آورد کمی است ؟ آیا چیزی بیش از این لازم است ؟ هر 5 شخصیت اصلی فیلم ویژگی های منحصر به فرد خود را دارند : تِری - شخصیت اصلی ، پسری یتیم و چاق که در مدرسه مسخره می شود ، همیشه لباسی پیژامه ای می پوشد ، منزوی در محیط اجتماع ، چاد – بدخلق و عصبی ، لاغراندام و کمی قوز ، مرتب موهای پُرپشت سرش را می کَنَد ، عموجیمز- سالخورده و کم هوش و حواس ، تنها و منزوی ، نیازمند یک مراقب ، علاقه مند به موسیقی و کتاب که شاید نشانگر صبغه ای هنری در گذشته ، در او باشد ، هِدِر – دختری زیبارو ، اجتماعی ، که به دلیل اشتباه رفتاری در کلاس درس با تحریک یک پسر، از محیط اجتماع طرد شده و به تدریج به تِری نزدیک می شود ، فیتزجرالد – میانسال ، مدیر مدرسه ، مصمم و جدی ، دارای تناقض های رفتاری ، به گونه ای او هم انسانی منزوی و تک افتاده است .
و بیش از غرابت این شخصیت ها ، رویکرد جِیکوبز در نزدیک شدن به آن هاست که اهمیت پیدا می کند . ترسیم کردن موقعیت های ساده اما پیچیده برای هرچه بهتر بیان شدن آن ها . به وجود آوردن لحظات و موقعیت هایی که با ریتم درونی،آرام و نامحسوس خود، تجربیات و احساسات گذشته ی ما را به چالش می کشد . استراتژی حذف تدوینی به خوبی نقش خود را برای جلوگیری از تکرارهای زاید و بیان بهتر روزمرگی زندگی تِری در کنارِ پرداخت صبورانه و با جزییات سکانسِ مهمانیِ پایانیِ خانه ی تِری قرار می گیرد. و به تصویر کشیدن بدون دخالت و بدون مزاحمتِ آن چیزی که در مقابل دوربین درحال رخ دادن است و حتی بیش از آن ، احترام گذاشتن به آن مهمترین انتخاب جیکوبز در مواجهه با شخصیت ها است. و شاید این نکته در بعضی از لحظات ،از لحاظ رویکرد فیلمیک ،پاشنه آشیل فیلم هم باشد .(1)
تمایزهای آشکار میان دو جهان متفاوت ، دو دنیای جدا ازهم ، مرزبندی شده . تمایزهایی که همچون تقابلی ساده ، به نظر می رسند ، در حقیقت بسیار پیچده هستند . در اقلیت بودن ، به معنای دلوزی کلمه – در نظر گرفته نشدن به منزله ی نظمی از پیش موجود – فحوای درونی این تمایز است . تقابل تِری و فیتزجرالد در بخش اول فیلم ، در نشان دادن کتاب دوران کودکیش ، نشات گرفته از همین منظر است : درک نشدن یا او را در ظرف از پیش تعیین شده ای قرار دادن . در مفهوم هنر اقلیت (دلوزی) هنگامی که یک مفهوم / حالت /وضعیت ، بیش از آنکه آفریننده ی هویت شود، بیان کننده ی آن باشد ، اکثریتی می شود . به گونه ای ، در جایگاه اکثریت قرار می گیرد . کاری که فیتزجرالد با تری – حتی با نمایش توهمی از این وضعیت برای آنها به منظور یکسان جلوه دادن خود با آن ها با نشان دادن جزییات همان آلبوم / کتاب خاطرات – انجام می دهد . و هنگامی که رفتارش با تری بر مدار معیاری عمومیت یافته / همه شمول حرکت می کند ، روند کار مستعد دریافت این نکته می شود : طرد شدگی یا دور افتادن آدم های خلاف این جریان / معیار تعیین شده. و دوری جستن از این معیار و حتی سوئتفاهم هاست که در طول فیلم به نزدیک شدن فیتزجرالد ، تری و حتی چاد می انجامد . به زبان دیگر ، فیلم بدون اتکا به تصوری معیار چه از لحاظ فرم داستانی / تعریف فضا  و چه شخصیت پردازی / جایگاه آنها در درام ، با در نظر گرفتن تک افتادگی آدم ها و گوشه گیری آن ها – چه خواسته یا ناخواسته ، از روی جبراجتماعی / شخصیت هِدِر یا در روندی پیشبرنده در مسیر خودآگاهی/ فیتزجرالد و یا تری که کاملا آگاهانه در این مسیر قدم بر می دارد - هر چه بیشتر به تصویر دقیقی از اجتماع و مصایب زندگی آمریکایی و به بیان جاناتان رزبام " نبود محرک های انگیزه بخش برای «بزرگ شدن» (2) در فرهنگ اجتماعی آمریکا دست پیدا می کند .
نه چیستی یا چرایی این شخصیت ها / فضا – که ما در واقع هیچ گاه درباره ی گذشته ی آن ها چیزی نمی فهمیم – که نیرو و قدرتی که درک این مسیر را برای ما هموار می کند ، جذابیت اصلی این درام را شکل می دهد . آگاهی از این مسیر در دل تصاویر/ لحظه ها – برای مثال ، 5 دقیقه ی ابتدایی فیلم ، تری در وان حمام بی تفاوت نشسته ، عمو جیمز فراموشکار نکاتی را از پشت در به او می گوید ، نمایی از او در حال آشپزی در حالی که نور کمرنگ آفتاب ، اتاقی به شدت شلوغ و به هم ریخته را با نوازش اشیا و محیط اطراف روشن کرده ، نمایی باز از عمو جیمز و تری پشت میز ، تصویری از ظرف خالی تری و نیمه پر عموجیمز، خواباندن او در اتاقش در حالی که دوربین به خود اجازه ی ورود به آن را نمی دهد ، ترنم یک موسیقی قدیمی ، همراه شدن با تری در مسیری جنگلی ،اشعه های آفتابی که از میان درختان ،جاهایی از زمین را روشن کرده اند ، رسیدن به مدرسه از دل این مسیر و اینگونه ترسیم خانه ای تک افتاده ، شخصیت هایی اینگونه و لحظاتی غریب - لحظاتی که به وفور در طول فیلم یافت می شوند و به ما کمک می کنند تا احساس و بینش خود را ورای این لحظه ها حرکت دهیم . اهمیت این فیلم در تصویر کردن همه ی این هاست . بافت و ساختاری که در تک بودگی و آزاد از از همه ی نظم ها ، ارجاعات و معناها گام بر می دارد . "تری" فیلمی است که می توان از ورای تجربه های دیده شده و از پیش موجود به آن اندیشید .


............................................................................................................
1. می توانید این مقاله ی منفی مایکل کورسکی بر این فیلم  به نام kids today را در این زمینه بخوانید . 
2.  مقاله ازیزل جیکوبز نوشته جاناتان رزنبام در سینما-اسکوپ. این مقاله پیشتردر فصلنامه "فیلمخانه "شماره ی سه به ترجمه ی وحید مرتضوی انتشار یافته است . 


۱ نظر:

FaЯshid گفت...

سلام سینا جان
روزگارت خوش
من از پرتابه اومدم. خواستم بهت بگم اگه خواستی مینیمال هاتو جایی غیر از وبلاگت بنویسی پرتابه به شدت توصیه میشه. به خصوص این که هیچ محدودیتی تو نوشتن نداری.
پیشاپیش خوش اومدی به پرتابه