پنجشنبه، اردیبهشت ۲۸، ۱۳۹۶

«پونت» ساخته‌ی ژاک دوآیون





به بهانه‌ی تماشای «پونت» ساخته‌ی ژاک دوآیون در هفته‌ی سینمای فرانسه که اینروزها در سینماگلستان در جریان است.
هروقت اینروزها از بازی سیاست دلزده شدید، هر بعدازظهر می‌توانید برای پالایش روحتان هم که شده به تماشای سینما بنشینید. 


کوتاه درباره «پونت» ساخته‌ی ژاک دوآیون
 *** 1/2



می‌داند چه مرز باریکی است میان ترسیم یک دنیای خیالی و جهان به اصطلاح واقعی. از اینرو ژاک دوآیون در هجدهمین فیلمش، معجزه را در نگاه کودکانه‌ی پونت، دختری در سوگ از دست دادنِ مادرش جستجو می‌کند. و چه انتخاب دلپذیری است اصرار دوربینِ دوآیون بر ماندن در کنار دخترک در تمام لحظات فیلم که انتظار بازگشت مادرش را معنا می‌کند: ایمان درست در کلوزآپ/ نماهای نزدیک پونت دست‌یافتنی است. دوربین دوآیون خوب می‌داند که تماشای مسیح در اتاق خدا (تعبیر پونت از محل دعا خواندن)، لمس دست و صورتش تنها با همراهیِ پونت امکان‌پذیر است. و ماموریت کشف هر چیزی و یافتن راهی برای بازگشت مادر از بهشت فقط با تماشای پونت میسر می‌شود: خیرگی دوربین بر هر حرکت پونت هنگام وارد شدنش به اتاق خدا، جدا شدنش از سرپرست مدرسه، لمس دستان مجسمه مسیح، و آمادگی برای دیدار دوم در وقت خاموشی آموزشگاه، و دعایی که تماماً مادر را صدا می‌کند. «و این درس واقعی سینماست: همه چیزهای کوچک و ریز معجزه‌آسایند.» «پونت» فیلمی دینی نیست، اما می‌داند که مذهب در گذر از همین چیزهای کوچک است که جلوه می‌یابد: در سکانس پایانی، پونت مادرش را بر سر مزارش زنده می‌بیند. تمام غم و انتظارش را به او می‌دهد، و لبخندی همیشگی را به او قول می‌دهد. مادر ژاکتی قرمزرنگ را برای جلوگیری از سرما در مسیر بازگشت به پونت می‌دهد، و هنگام رسیدن به مدرسه از او خداحافظی می‌کند. پونت هنگام خداحافظی از ترس نبود مادر به پشت‌سرش نگاه نمی‌کند. مسیری را می‌رود، اما نمی‌تواند. برمی‌گردد. مادر نیست. پدر از پشت سر صدایش می‌زند. سوار ماشین می‌شود. ژاکت قرمز اما همچنان او را گرم نگه داشته است. ژاکتی برای پوشش مرز باریک بین خیال و واقعیت؛ برای تعریف درست ایمان در زبان سینما، و یادآوری تمام این مسیری که همراه پونت در طول فیلم «انتظار»  را معنا کردیم. و چه مسیری عمیق‌تر از تجربه کودگانگی است برای درک و فهم «از دست دادن»؟


هیچ نظری موجود نیست: