جمعه، اسفند ۱۱، ۱۳۹۱

مشکلات روزمره : ویدئو مقاله ادرین مارتین / کریستینا آلوارز لوپز




                                                    ادرین مارتین / کریستینا آلوارز لوپز
                                                           ترجمه : علی سینا آزری        



سینما  درام فضاست. هرکاردرست سینمایی (براساس کلماتی از ریموند بلور) “ وضعیت منحصربه فردی را پیشنهاد می دهد، وضعیتی که درآن غرابتی ازفضا  از درون  سرنوشت مقدر زمان می گذرد. سینما نگاشتن سطرهایی ازحرکات،سامان بخشی وبرخورد است.سینما اساساً معماری است.
دررمان ایتالوکالوینو  "شهرهای نا پیدا"(1972) ، به یاد آوردن شهرزهرا همچون یادآوری یک فیلم است. یادآوری فیلمی عاطفی، اما در مقیاسی دقیق از دوری و نزدیکی، فضا ومکان. خاطره ای احساسی که  دراثر روایی ، به جامانده، برای مثال،’بلندی آن نرده وجستن مرد زناکاری که درسحرگاه ازآن بالا می رود.’ ما این شکاف،این غیاب را می نگریم وفیلم درذهن ما آغازمی شود. پرمینجر، آنتونیونی ، تارکوفسکی : تمام فیلمسازان بزرگ فضای آبستن، تهی سازی شده ، این را می دانند. مهندسی پلات هایشان  تکرارمی کنند، فرا می خوانند خلأ باقی مانده ازترک شخصیت های داستانی را  ، زمانی که برخوردهای چندانی {درفضا}وجود ندارد.
حافظه سینمایی و مادیت فضاهریک دیگری را افسون می کند. سینما چیزی جز وزنه ها وسنجش هایش، آغازها و بن بست هایش نیست. وقتی که هیچ چیز مکان را دربرنگرفته باشد، مکان، روایت برخوردها را درخودش بازتاب خواهد داد. به گونه دیگر همانطور که کالوینو بیان می کند:
فیلم گرچه گذشته اش را بیان نمی کند، اما گذشته را دربرمی گیرد همچون خطوط یک دست، نوشتن در گوشه ای ازخیابان ها، چارچوب های] آهنی [ پنجره ها،شاخه های رعد وبرق، دیرک های پرچم ها، هربخش قابل ملاحظه ای که با خراش ها، بریدگی ها،طومارها تغییر می یابند.
برخوردها و نگرانی ها . درفیلم کوتاه Le tempestair    (1974)  ژان اپستین، پیرمردی ازساحل بریتانی درون توپ کریستالی وجادویی اش می نگرد، دریا را درون آن می بیند، ضرباتی را به آن وارد می کند و طوفانی شدید را رام می کند: درانتهای تلاش هایش، او توپ را به زمین می اندازد وتوپ خرد وشکسته می شود. حدود 6 دهه بعد، آلن رنه با استفاده ازجلوه های صوتی غیرمعمول در" قلب ها" (2006)،-   یک درام– فضای حقیقی و ژرف - ادای احترامی به نبوغ رادیکال اپستین می کند. دراین ملودرام، خطوط وحرکات (کنش ها) دریک بار پررنگ و لعابی با یکدیگر تلاقی پیدا می کنند. زنی ( ایزابل کاره ) به سمت قرار ملاقاتش با یک مرد (لمبرت ویلسون) می رود، مردی که قبلاً درمیز روبروی اونشسته ؛ زنی دیگر (لورا مورانت)، زن سابق(آن مرد)، از دستشویی بیرون می آید ، قدم های بلندی برمی دارد تا به مقصد خود(آن مرد) می رسد. پیشخدمت (پیر آردیتی) همه اتفاقات را می بیند و می داند. زن او دورمی شود، عقب می کشد، به سمت مسیرابتدایی (پلکان ها) بازمی گردد: درحرکت ناگهانی او درواقع به سینی شراب ضربه ای وارد می کند(لیوان ها بر زمین می ریزند). یک کاتاستروف تعیین شده، معمارانه برنامه ریزی شده: دوربین حرکت می کند، برفرازاین فضای شلوغ به پرواز درمی آید{به سمت بالا حرکت می کند}.
 کاتاستروف(1) بنیادی. گریختن بدن ها، خطوط شکسته ارتباطات. دردوفیلم " مراکش " جوزف فون اشترنبرگ  و " درکنارآبی ترین دریاها " بوریس بارنه یک مثلث شخصیتی وجود دارد (همچون صحنه " قلب ها "، اما با تغییراتی درجنسیت ): یک زن دربین دومرد. مشکلات،عدم تناسبی که موجب گسست  دربافت اجتماعی است ، درمیعادگاه چیزی نزدیک به زنانگی  دراماتیزه می شود : برای هردو زن، یک گردنبند. مرواریدها پاره می شوند، برزمین می ریزند، جلینگ جلینگ پخش وپلا می شوند: زیرصحنه نمایش دریک حالت، درحرکتی آهسته هریک  به سوی دیگری کشیده می شوند. یک رخداد سینمایی کامل، لرزش جهان درحرکت های کیهانی. مشکلات درزندگی روزمره، مشکلات درهرروز."مراکش" درباره زنی است که قصری را با یک بیابان معاوضه می کند؛ "آبی ترین دریاها"   وقف زمین های اشتراکی است ( همچون  درام ماهیگیری  Le tempestaire ، یا درام قایقرانی پاول و پرسبرگر " می دانم کجا می روم " (1945) ). {اما} قلب ها ( آلن رنه ) درباره ی {مسائل } این جهانی است- هنوز به نحوی آگاهانه نمایشی – {درباره ی } خرید و فروش و جابجایی طبقه ی واقعی . حرکت های تکتونیک (2)خشکی ، دریا و املاک زمینی برای تایید و حمایت کوچکترین و پرماجراترین کاتاستروف : شکستن گردنبند .
درنوشته ی کالوینو " موجی از خاطرات " ، و شهر – فیلم – است که با اشاره ای همچون اسفنج  در هم فرو می رود و گسترده می شود . حرکت و صدای آب علت خاطرات درهم آمیخته ازیک قسمت سینما است که ما در این ویدیو پیشنهاد داده ایم .
...........................................................................................................................

1. در نمايش به ويژه در تراژدى ) صحنه ى نهايي و سرنوشت ساز به همراه رخدادی فاجعه آمیز (كه در آن قهرمان كشته مي شود يا گره كارها گشوده مي گردد) -  کاتاستروف به معنای فاجعه هم بیان می شود .

2- وابسته به دگرگوني هاى پوسته ى زمين : زمين ساز،زمين ساختي

3. این ویدیو- مقاله ترجمه ی است از مقاله ی کاتاستروف بنیادین که  در سال 2013 در سایت ترانسیت  انتشار پیدا کرده است.

  Adrian Martin & Cristina Álvarez López January 2013

هیچ نظری موجود نیست: